✍️ مقدمه:

خیلیا می‌پرسن:
"بدون سرمایه می‌شه کاری کرد؟ می‌شه فروشگاه زد؟ اصلاً مگه مغازه با پول کم می‌چرخه؟"
جواب من همیشه این بوده:
«اگه بدونی داری چی‌کار می‌کنی، آره!»

اسم من امیرحسین ذوالفقاریه.
تو سن ۱۸ سالگی و بعد از پایان دبیرستان، بدون سرمایه درست‌و‌حسابی و فقط با پشتکار و شناخت محله‌مون،
تو خیابون ۱۷ شهریور (محله‌ای که خیلیا بهش می‌گفتن "شهباز")، یه مغازه‌ی کوچیک لوازم‌تحریری زدم.
این تجربه، حالا بعد از حدود ۲۰ سال، تبدیل شده به فروشگاه معتبر "ایرانیان" و برند اینترنتی "روزنامه دیواری".

این مقاله، فقط یه سری نکته‌ تئوری نیست.
اینه همه‌ش تجربه‌ی زندگی منه.
می‌خوام تو رو هم توی این مسیر واقعی شریک کنم.

🔎 ۱. قبل از سرمایه، بدون کی داره ازت می‌خره

بزرگ‌ترین اشتباه اکثر مغازه‌دارای تازه‌کار اینه که فکر می‌کنن هرچی بیشتر جنس بیارن، موفق‌ترن.
ولی من قبل از آوردن حتی یه خودکار، یه سوال از خودم پرسیدم:

«مشتری من کیه؟ چی براش مهمه؟ چی گیرش نمیاد که من بتونم بیارم؟»

جوابش ساده ولی ارزشمند بود:
✅ مردم این محله دنبال جنس ارزان نبودن فقط؛
✅ دنبال جنس اصل و با کیفیت بودن
✅ دنبال برندای معتبر بودن
✅ دنبال جایی بودن که بشه اعتماد کرد و همیشه همون کیفیت رو تحویل گرفت.

خیلیا تو محله اجناس ارزون می‌آوردن.
من رفتم سراغ یه مسیر متفاوت:
📌 جنس با اصالت
📌 چیزایی که همه جا پیدا نمی‌شه
📌 مشتری خاص‌پسند

و همین تفاوت باعث شد حتی وقتی مغازه‌م کوچیک بود، اسمم بزرگ شنیده بشه.

🛠 ۲. سرمایه کم؟ اشکالی نداره؛ ایده‌ت بزرگ باشه

من اون اول نه پول تبلیغ داشتم، نه جنس زیاد.
ولی یه چیز داشتم: فکر.

برای جذب مشتری، راه‌هایی رفتم که پول نمی‌خواست.
مثلاً چی؟
🎁 قرعه‌کشی!
– با هر خرید، یه بلیت قرعه‌کشی
– جایزه‌ها ساده بودن: یه جامدادی خوشگل، یه دفتر رنگی خاص، یه پک نقاشی
– ولی حس خوب می‌داد به بچه‌ها، خانواده‌ها، و باعث شد کلیا برگردن

این یعنی:
"اگه بودجه‌ت کمه، ایده‌ت باید قوی باشه"

📦 ۳. خرید اولت تعیین می‌کنه مغازه‌ت قراره بمونه یا نه

وقتی پولت محدوده، هر ریال تصمیمیه که سرنوشتت رو می‌سازه.

من چی خریدم؟
چیزایی که می‌دونستم سریع می‌چرخه:
✏️ خودکار و مداد
📚 دفتر و کلاسور
🖍 لوازم پرکاربرد مدرسه
🎨 چند قلم خلاقانه برای جذب چشم بچه‌ها

نرفتم دنبال چیزایی که ویترین‌خوش‌کن باشن ولی خاک بخورن.
مغازه با چرخش کالا زنده‌ست، نه با دکور.

🧱 ۴. ویترین گرون نمی‌خواد؛ فضای صادق می‌خواد

نه دکور خاصی داشتم، نه نور مخفی.
ولی یه چیز داشتم:
🧼 تمیزی،
🗂 چیدمان منظم،
😃 و برخورد درست با مشتری

مردم خیلی وقتا نمی‌رن از دکوری‌ترین مغازه خرید کنن.
میرن جایی که احساس راحتی کنن.

اون حس اعتماد و احترام رو تو هیچ بازاری نمی‌خری، باید بسازیش.

🤝 ۵. سرمایه من؟ اعتبارم بود!

بارها شده بود پول نداشتم جنس بخرم.
ولی چون خوش‌قول بودم، چون خوب پرداخت می‌کردم، تامین‌کننده‌ها باهام راه می‌اومدن.
📦 جنس می‌دادن چکی، یا با مهلت

و اینو فهمیدم:
"اعتبار، همون پولیه که دیده نمی‌شه، ولی کارت رو راه می‌ندازه."

خیلیا مغازه داشتن ولی وقتی جنس گرون شد، تامین‌کننده پشتشون نبود.
من بودم، چون رو اعتماد کار کرده بودم.

📚 ۶. یادگیری هر روزه، یه چیزیه که کسی ازت نمی‌گیره

من همیشه دم مغازه‌م وایمیستم، با مشتری حرف می‌زنم،
دلم می‌خواد بدونم چی مد شده، چی کار نمی‌کنه، چی کار می‌کنه

📌 حتی الان که فروشگاه اینترنتی دارم،
هنوز تجربه‌ی حضوری رو ول نکردم
چون اونجا می‌فهمم کِی باید چی بیارم، چی حذف کنم، چی بهتر بفروشه

🔁 ۷. خاص باش، ولی قابل اعتماد بمون

وقتی تو جنس خاص می‌اری، مشتری خاص هم جذب می‌کنی
ولی نباید پیچیده بشی یا فاصله بگیری
تو مغازه‌داری، هر مشتری، یه رابطه‌ست.

اگه خوب بچینه، سال‌ها باهات می‌مونه.

✅ جمع‌بندی:

مغازه‌دار شدن با پول زیاد راحت‌تره
ولی مغازه‌دار موندن، فقط با پول ممکن نیست.

📌 باید مشتری‌تو بشناسی
📌 با کم‌ترین جنس، بهترین پاسخ رو بدی
📌 اعتماد بسازی
📌 یاد بگیری
📌 و متفاوت باشی

این داستان واقعی منه،
و شاید بتونه شروع مسیر تو هم باشه.

📎 قسمت اول قصه زندگی من رو بخون:
[چطور با قرعه‌کشی یه مغازه راه افتاد؟]

📎 ببین فروشگاه الان من چطوریه:
[🛒 ورود به سایت روزنامه دیواری]

📎 اگه سوالی داری، یا می‌خوای مسیرتو شروع کنی، بهم پیام بده.