برند شخصی
🧿 از شهباز تا کل ایران - 🎬 قسمت سوم: وقتی یه دستفروش باعث یه ایده شد | تولد فروشگاه اینترنتی از دل رقابت ناخواسته
/dastan-movafaghiat-ghesmat3-etebarیه همکاری ساده با خانمی که قرار بود فقط جنس بگیره و در بازارچهها بفروشه، باعث شد مسیر زندگی من تغییر کنه. من تجربه، راه فروش، شناخت محصول و مشتری رو بهش یاد دادم. اما اون روزی تصمیم گرفت مستقل کار کنه؛ با دانستن همهچیز دربارهی مغازه و مشتریهام، تبدیل شد به رقیب من. این تجربه سخت اما آموزنده شد. تصمیم گرفتم کاری کنم که کسی نتونه ازم جلو بزنه؛ سایت «روزنامه دیواری» رو راه انداختم. دیگه فقط یه فروشگاهدار نبودم، یه برند بودم که تو گوگل هم دیده میشه. اون رقابت ناخواسته، جرقهی تولد فروشگاه اینترنتی من شد. حالا هم اعتماد دارم، هم اعتبار، و فروشگاهی که مرزها نمیشناسه.
🧿 از شهباز تا کل ایران - 🎬 قسمت دوم: «رفاقت، رقابت و یه چیز مهمتر: اعتبار»
/dastan-movafaghiat-ghesmat2-etebarبعد از مدتی تلاش، مغازه من کمکم بین مردم و شرکتها شناخته شد. مشتریهایی داشتم که فقط دنبال خرید نبودن، بلکه به کیفیت و اعتماد اهمیت میدادن. اونقدر اعتبار بین شرکتها پیدا کردم که بعضی از برندهای بزرگ خودشون سراغم میاومدن. جایی رسیدم که لازم نبود من دنبالشون باشم، اونا منو انتخاب میکردن. با اینکه خیلی وقتها نقدینگی نداشتم یا نمیتونستم چک بدم، ولی چون خوشقول بودم و اعتماد ساخته بودم، بهم جنس میدادن. اونجا فهمیدم تو کسبوکار، اعتبار از سرمایه هم مهمتره. این قسمت از داستانم، نقطهایه که مغازهی ساده محلی تبدیل به یه نام قابل اتکا برای سازمانها و برندهای جدی شد. اگر دنبال ساختن اعتماد و اعتبار بلندمدت در کسبوکارت هستی، این تجربه رو از دست نده.