روابط تجاری موفق

🧿 از شهباز تا کل ایران - 🎬 قسمت دوم: «رفاقت، رقابت و یه چیز مهم‌تر: اعتبار»

/dastan-movafaghiat-ghesmat2-etebar

بعد از مدتی تلاش، مغازه من کم‌کم بین مردم و شرکت‌ها شناخته شد. مشتری‌هایی داشتم که فقط دنبال خرید نبودن، بلکه به کیفیت و اعتماد اهمیت می‌دادن. اون‌قدر اعتبار بین شرکت‌ها پیدا کردم که بعضی از برندهای بزرگ خودشون سراغم می‌اومدن. جایی رسیدم که لازم نبود من دنبالشون باشم، اونا منو انتخاب می‌کردن. با اینکه خیلی وقت‌ها نقدینگی نداشتم یا نمی‌تونستم چک بدم، ولی چون خوش‌قول بودم و اعتماد ساخته بودم، بهم جنس می‌دادن. اونجا فهمیدم تو کسب‌وکار، اعتبار از سرمایه هم مهم‌تره. این قسمت از داستانم، نقطه‌ایه که مغازه‌ی ساده محلی تبدیل به یه نام قابل اتکا برای سازمان‌ها و برندهای جدی شد. اگر دنبال ساختن اعتماد و اعتبار بلندمدت در کسب‌وکارت هستی، این تجربه رو از دست نده.